هرساله در این کسادی بازار کتاب و کتابخوانی، شاهد تعطیلی و بسته شدن تعدادی کتابفروشی هستیم؛ کتابفروشیهایی که برخی از آنها ترجیح میدهند به جای کار فرهنگی و فروختن کتاب که بنا بر ادعای بسیاری با اقبال زیادی روبهرو نیست، یک رستوران یا اغذیهفروشی داشتهباشند!
متأسفانه در این لیست نامیمون گاه شاهد اسامی کتابفروشیهای قدیمی و باسابقه هم هستیم! در این چرخه نه تنها کتابفروشها بلکه ناشرها و چاپخانهدارها و حتی توزیعکنندهها هم با مشکلات عدیدهای دست و پنجه نرم میکنند که آینده چاپ و نشر را در هالهای از ابهام و تردید فروبردهاست.
حمایت از کتابخوان حمایت از ناشر است
سال جاری شاهد حذف سوبسید کاغذ از سوی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی بودیم. این امر تبعات و نظرات بسیاری را در برداشت و امروز با گذشت حدود نیمی از سال همچنان مسئله کاغذ به عنوان یکی از معضلات و مشکلات اصلی ناشران و چاپخانهدارها محسوب میشود، این در حالی است که برخی از آنها از وجود تبعیضهایی در این زمینه خبر میدهند و از عدم حمایت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی گلهمند هستند.
تبسم آتشینجان، مدیر نشر حوض نقره با اشاره به این که در حال حاضر مهمترین مشکل ما کاغذ است، میگوید: «وزارت ارشاد اعلام کرده بود، با حذف سوبسید سالانه کاغذ یکسری حمایتهای جنسی مانند خرید کتاب و ارائه بنهای خاص انجام خواهد شد.
در واقع قرار بود وزارت ارشاد زمینه خرید مناسبی برای ناشران فراهم کند و خودش به طور مستقیم از ناشران کتاب خریداری کرده و با دادن بن کتاب به خریداران تسهیلات مناسبی برای فروش کتابها فراهم کند، اما بهرغم حذف این سوبسید هنوز اقدامی در جهت حمایت جامع از همه ناشران انجام نشدهاست و وزارت ارشاد فقط با خرید کتاب از تعداد معدودی ناشر آنها را مورد حمایت قراردادهاست.»
علیرضا رئیس دانا، مدیر نشر نگاه نیز درباره حمایت وزارت ارشاد از ناشران میگوید: «تعاونی ناشران تهران مقادیر زیادی کاغذ وارد کشور کرده است که متأسفانه وزارت ارشاد اجازه توزیع آن را میان ناشران نمیدهد و مشخص نیست چه تصمیمی برای آنها گرفتهاند.»
تبسم آتشینجان نیز میگوید: «وزارت ارشاد ادعا میکند، قصدش حمایت از کتابخوان است، ما با این امر مشکلی نداریم چون وقتی از کتابخوان حمایت شود در واقع از ناشر و کل فرآیند تولید کتاب حمایت خواهد شد. اگر این چرخه سالم و درست اداره شود همه اعضای آن، از کتابخوان گرفته تا نشر و چاپ سود خواهند برد. آرزوی ما ارتقای فرهنگ کتابخوانی در جامعه است.»
این مترجم معتقد است: «نمیتوان به کتابخوان بهعنوان مهرهای جدا از این چرخه نگریست. برای توجه به کتابخوان باید به نیازهای او توجه کرد، کتابفروشیهای بیشتری دایر نمود و برای ادامه بقا به آنها کمک کرد، باید نشر و چاپ را نیز مورد حمایت قرار داد. اگرچه حمایت از کتابخوان مفید است اما باید این حمایت با برنامهریزی مناسب و به شکل اصولی انجام شود، اختصاص بنهای ارزان به تنهایی نه تنها مفید نخواهد بود بلکه مخرب است.
نوشته «بن کتاب خریداریم»روی بسیاری از دکههای میدان انقلاب به چشم میخورد و این واقعاً هشدار است، چون نشان میدهد یک امکان و موهبت ارزشمند در حال هرز رفتن است و باید هرچه زودتر راهحلی برای آن اندیشید.»
به راستی وزارت ارشاد به طور اخص و سایر سازمانها و ارگانهایی که در زمینههای فرهنگی فعالیت میکنند، چقدر در زمینه ترویج فرهنگ کتابخوانی گام برداشتهاند؟
اگرچه برخی مجموعههای تلویزیونی مانند کتابفروشی هدهد قدمی مثبت در این زمینه بود، اما بهطور کلی گاه شاهد بیتوجهی برخی سازمانها، رسانهها و تلویزیون و سینما به این مقوله مهم بودهایم. هرگز نمیتوان معجزه تصویر سینما و تلویزیون را در امر فرهنگسازی و ترغیب غیرمستقیم مردم به کتابخوانی نادیده گرفت.
مجموعه تلویزیونی کتابفروشی هدهد دلیلی بر این مدعاست. کتابهایی که به نوعی در این مجموعه مورد توجه قرارگرفتند، با استقبال زیادی از سوی مردم مواجه شدند، تا جایی که برخی از آنها به چاپ مجدد رسیدند. در حالیکه در گذشته برخی از این کتابها بهرغم مضامین ارزشمندشان مورد بیمهری قرارگرفته بودند. مگر نه این است که تلویزیون و وزرات ارشاد بدنه یک پیکرند، پس چرا از جادوی تصویر بیش از پیش استفاده نمیشود؟
ناشران با تاکید بر اینکه مشکلات نشر صنفی و حرفهای است، معتقدند: نشر در رابطه مستقیمی با سیاست قرار دارد و نه تنها بر سیاست تاثیر میگذارد بلکه از آن تاثیر میپذیرد.
کپی از روی کپی
کشور ما جزو معدود کشورهایی است که قانون حق تألیف در آن رعایت نمیشود و وقتی به راحتی کتابی را بدون اجازه کپی میکنیم، چطور میتوان انتظار داشت از روی خودمان کپی نکنیم.مدیر مسئول نشر حوض نقره در این زمینه میگوید: «هنگامی که قانونی وجود نداشته باشد، نباید تعجب کنیم؛ وقتی میبینیم یک کتاب را 14 ناشر مختلف منتشر کردهاند و تنها تفاوت آنها نام نشر و مترجم است!»
او فروش بالای یک کتاب و یا بیاطلاعی یک ناشر از چاپ قبلی یک اثر را دو دلیل اصلی انتشار یک کتاب توسط چندین ناشر عنوان میکند و میگوید: «گاه فروش خوب یک کتاب باعث وسوسه یک یا چند ناشر دیگر برای انتشار همان کتاب میشود که متأسفانه اغلب با کمی تغییر در ترجمه از همان ترجمه اولیه استفاده میشود و گاهی هم دقیقاً همان ترجمه فقط به نام مترجمی جدید منتشر میشود. در موارد معدودی یک ناشر و مترجم جدید با هدف ارتقای سطح کیفی کتاب و برطرف کردن نقایص ترجمه اول اقدام به این کار میکنند.»
او در ادامه میافزاید: «به دلیل عدم وجود یک سیستم مدرن پاسخگو، متأسفانه گاهی شاهدیم، ناشری بدون اطلاع از چاپ قبلی یک اثر اقدام به انتشار دوباره آن میکند. متأسفانه ناشران برای اطلاع از اینکه آیا کتابی قبلاً ترجمه شده یا نه، با مشکلات زیادی روبهرو هستند و گاه خانه کتاب در این زمینه همکاری خوب و مطلوبی با ما ندارد.»
ای کاش وزارت ارشاد در کنار توجه و دقتی که برای دادن مجوز چاپ به کتابها مبذول میکند، کمی از توان خود را روی جلوگیری از انتشار ترجمههای تکراری صرف میکرد، تا علاوه بر حمایت از ناشران، از سردرگمی خوانندگان هم کاسته میشد. بهنظر میرسد، در بازار امروز کتاب، خواننده به سختی میتواند، سره را از ناسره تشخیص بدهد.
هادی پناهی، مدیر نشر نگارستان در این مورد میگوید: «اگرچه برخی اعتقاد دارند، تعداد زیاد انتشاراتیها لطمهای به کار نشر نمیزند، اما همین دیدگاه در گذشته لطمههای زیادی را به نشر زدهاست که امروز ثمرات آن را میبینیم. مسئله اساسی این است باید نگاهی به تولیدات برخی از کسانی انداخت که فکر میکنند تولیدات بالایی دارند، اما بسیاری از همین آثار کتابسازی است.»
افزایش مالیات چاپ در برابر ثبات تعرفهها
در کنار حذف سوبسید کاغذ و به تبع آن افزایش قیمت کتاب، مالیات چاپخانهها یکی دیگر از مباحث داغ در ماههای اخیر بودهاست. چاپخانهدارها معتقدند به دلیل تعرفه پایین قیمت چاپ، توان پرداخت مالیاتهای سنگین را ندارند، از طرفی نمیتوان تعرفهها را افزایش داد چون بازار کتاب قدرت تحمل این امر را ندارد.
وحید محمدی، مسئول چاپخانه ایماژ با انتقاد از اینکه بهرغم سخنان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در سالهای اخیر مبنی بر معافیت چاپخانهدارها از پرداخت مالیات، هر ساله 20 تا 22درصد مالیاتها افزایش پیدا میکند، میگوید: «این در حالی است که طی این سالها تعرفه چاپ تغییری نداشتهاست، اما تمام هزینههای ما از جمله دستمزد کارکنان، قیمت مواد اولیه و غیره مطابق نرخ تورم افزایش یافته است.
علاوه بر دستمزد پایینی که از ناشران میگیریم، اغلب ناشران حقالزحمه ما را به صورت چکهای طولانی مدت پرداخت میکنند، اما ما مجبور هستیم هزینه مواد اولیه خود را بهصورت نقدی و آن هم به یورو بپردازیم.»
در بسیاری از کشورها برای ترغیب کارفرمایان به اشتغالزایی و حمایت از آنها هر اندازه تعداد کارکنان یک موسسه بیشتر باشد، آنها میتوانند از خدمات و حمایتهای بیشتری بهرهمند شوند. این در حالیاست که برخلاف شعارهای دادهشده، برطبق قانون بیمه کار اگر تعداد کارکنان یک موسسه کمتر از 5 نفر باشد، موسسه میتواند در پرداخت حق بیمه از تخفیفهای ویژه برخوردار شود و در غیر اینصورت باید همه حق بیمه کارگری را بهطور کامل بپردازد!
وحید محمدی با انتقاد از این قانون، این تقسیمبندی را مناسب ندانسته و در ادامه میگوید: «یکی دیگر از مشکلات ما قیمت بسیار زیاد دستگاههای چاپ است و همین گرانی دستگاههای نو باعث شده بسیاری از چاپخانهها از دستگاههای قدیمی و مدل پایین استفاده کنند.
استهلاک این دستگاهها و هزینه تعمیرات آنها بسیار زیاد است. متأسفانه در این بازار رقابتی تسهیلات مناسبی برای خرید و یا ارتقای دستگاهها به ما داده نمیشود و اگر دادهشود با شرایط سخت و سود بسیار بالاست. مراحل فراوان و وقتگیر اداری و انواع مشکلاتی که پیشروی گرفتن همین تسهیلات اندک قرار دارد بهقدری زیاد است که باعث میشود عطای آنرا به لقایش ببخشیم.»
نشر چینی در بازار ایران
وقتی صنایع دستی چوبی ما از چین وارد میشود، اصلاً جای تعجبی ندارد که بشنویم؛ سررسیدها و دفترهای ما هم در چین تولید میشوند. در چند سال اخیر تعداد بسیار چشمگیری از سررسیدها و دفترهای بازار ایران در کشور چین تولید شد و این امر باعث وارد شدن ضربهای جدی به صنعت چاپ در کشور ما شد تا جایی که برخی از چاپخانهها در معرض ورشکستگی قرارگرفتند.
بسیاری از چاپخانهها به دلیل مصرف زیاد این دو کالا، 6ماه اول هر سال را به تولید دفتر و نیمه دوم سال را به تولید سررسید میپردازند. در این بین وجود چاپخانههایی که گاه بهصورت مخفیانه و بدون مجوز فعالیت میکنند هم مشکل دیگری بر انبوه مشکلات موجود در این صنعت است.
هزینههای این قبیل چاپخانهها به مراتب کمتر از چاپخانههای دارای مجوز است، آنها ملزم به پرداخت بیمه، مالیات و ... نیستند و در عوض احتمال دارد به دلیل عدم نظارت بر آنها گاه مبادرت به فعالیت و چاپهایی بکنند که سایر چاپخانهها از انجام آن خودداری میکنند. مسئول چاپخانه ایماژ در این مورد میگوید: «بهطور حتم به دلیل هزینههای کمتر، قمیت تولیدات آنها در بازار ارزانتر از ما خواهد بود و این قیمتهای کاذب روی بازار تاثیر نامطلوبی خواهد گذاشت.»
وحید محمدی میافزاید: «من اعتقادی به محدودیت ندارم، اما به نظر من باید افراد حرفهای برای دریافت مجوز در اولویت قرارگیرند و جواز بهراحتی به کسانی که هیچ سابقهای در این کار ندارند و فقط با تکیه بر پشتوانه مالی میخواهند وارد اینکار شوند، داده نشود. چون اغلب این افراد بدون تخصص لازم و داشتن دغدغه کار فرهنگی وارد این عرصه میشوند و با تکیه بر پول خود خیلی راحت چاپخانه راه میاندازند و گاهی حتی بنا بر دلایل مختلف باعث شکسته شدن قیمتها در بازار میشوند.»
کتابهایی که منتظر خوانده شدن هستند
کتابفروشی به نوعی آخرین تلاش برای رساندن کتابها به دست خوانندگان است. در واقع یک کتاب بعد از پشت سر گذاشتن تمام مراحل از نگارش و مجوز ارشاد و نشر و چاپ باید در ویترین مناسب یک کتابفروشی توجه شما را بهخود جلب کند. رضا کریمیپور، مسئول کتابفروشی فرهاد میگوید: « هیچ تضمینی برای تاریخ فروش کتابی که داخل ویترین کتابفروشی قرار میگیرد، وجود ندارد و هیچکس نمیتواند ادعا کند این کتاب در مدت یک هفته و یا یک ماه و حتی یکسال آینده فروخته خواهدشد.
ما کتاب را میخریم، چون مجوز دارد، اما وقتی یکدفعه ممنوعالچاپ میشود و ما از آن اطلاعی نداریم، گناه ما چیست که مغازه ما را پلمپ میکنند. اگر کتابی ممنوعالچاپ است چرا از اول به آن مجوز میدهند و اگر نیست چرا یک دفعه بعد از چند سال توقیف میشود.»
او همچنین از کاهش سود کتابفروشها بهدنبال تورم کاغذ خبر میدهد و میگوید: «نمیتوان کتاب را زیاد گران کرد و همه فشار را روی دوش خریدار گذاشت، چون توان خرید ندارد بنابراین ما مجبور هستیم تاوان این نابسامانیها را بدهیم، متأسفانه هیچ تسهیلاتی به ما تعلق نمیگیرد و بهرغم همه حرف و حدیثها در مورد حذف مالیات همچنان از ما مالیات هم گرفته میشود.»